خلاصه داستان : در سال 1919 مجارستان به نیروهای کمونیست "سفید" کمک کرد تا نیروهای تزاری "قرمز" را در نبردی نزدیکی رود ولگا شکست دهند.زندانیان اعدام شده یا برهنه برای فرار به داخل جنگل فرستاده می شوند.یک قزاق سفید یک مجارستانی را کشته اما بعدها به دست فرمانده هان خود اعدام می شود.در بیمارستان یک پرستار به قرمزها کمک می کند اما آنها به او اتهام خیانت و کمک به سفیدها را می زنند و...

خلاصه داستان : شوروی سابق، نزدیک مرز چین، سال 1923. غریبه ای وارد یک روستای کوچک می شود. او معلمی است که توسط حزب کمونیست برای آموزش توده مردم فرستاده شده است. اما مردم روستا با او همکاری نمی کنند. تنها یک یتیم است که شیفته معلم و دانشش شده است...

خلاصه داستان : پس از مرگ پدر دایم الخمر ِ فرخ ، مردم ِ روستا او را میرانند. فرخ به اتفاق دوستی قدیمی و دختری نویافته پا در سفر ناکجاآباد میگذارد ، درحالیکه تنها ره توشه ی او کتابی ست از اشعار خیام